به گزارش سرویس دفاع و امنیت مشرق، طی روزهای اخیر و پس از دستگیری یک تیم جاسوسی که شاه مهره اصلی آن یعنی کاووس سید امامی به علت خودکشی، بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفته، مهمترین موضوع سیاسی روز را تشکیل می دهد و با توجه به کنایه های ساده لوحانه یا مغرضانه ای که برخی افراد عامی و حتی صاحب مناصب علمی و اجرایی در خصوص بی ربط بودن فعالیت این اشخاص و اقدامات جاسوسی، مطرح می کنند، اطلاع و تحلیل نحوه فعالیت این تیم برای بسیاری از افکار عمومی و کارشناسان، اهمیت ویژه ای پیدا کرده است.
یکی از مهمترین کدها و نکات در خصوص این ماجرا را جعفری دولت آبادی دادستان تهران مطرح کرد که با طرح بخشی از جزییات نحوه فعالیت این گروه گفت که "اعضای این شبکه در برخی از مناطق استراتژیک کشور، تعدادی دوربین در ظاهر برای رصد امور زیست محیطی نصب کرده بودند که در واقع پوششی برای رصد فعالیت های موشکی کشور بوده و تصاویر و اطلاعات ثبت شده را برای بیگانگان ارسال می کرده اند. " شاید بسیاری تصور کنند که با توجه به وجود دهها ماهواره و سامانه های جاسوسی در اطراف و آسمان ایران، چه نیازی به استفاده از دوربین برای جاسوسی هست و این مسئله چه خطر یا مشکلی را می تواند ایجاد کند!؟
**فناوری GEOINT چیست و به چه کار می آید؟
در پاسخ به این ابهامات باید گفت که یکی از فناوری های فعلی موجود در جهان که سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی برای رصد اطلاعاتی از آن بهره می گیرند GEOINT یا GEOspatial INTelligence است. این فناوری بر اساس تصاویر مختلف بدست آمده از سطح زمین در نقاط مختلف، به بررسی تغییرات ایجاد شده توسط انسان در آن مناطق می پردازد. فراموش نکنیم که سالهاست سطح زمین در نقاط مختلف از جمله ایران توسط ماهواره های شناسایی اسکن می شود و یک مدل کلی از کل کره زمین از جمله ایران بدست آمده است.
استفاده از تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی برای توسعه نقشه زنده از روند حوادث در حلب سوریه با فناوری GEOINT
حالا با اضافه شدن این تصاویر و آنالیز آنها می توان از هر گونه تغییر ایجاد شده انسانی در منطقه مورد نظر؛ از جاده کشی، تونل سازی و اصولا هر تغییر دیگری خبر دار شد. مشخصا ساخت سیلوی زیرزمینی موشکی یا انبار و شهرهای موشکی امری است که در هر حال باعث بروز برخی از تغییرات در شکل زمین در اطراف مناطق ساخت می شود که شاید خیلی اوقات در تصاویر هوایی یا ماهواره ای مشخص نباشد اما تصاویر تهیه شده از زوایای پایین تر مثل همین دوربین ها می تواند نقطه وصل و کامل شدن پازل اطلاعاتی و امنیتی طرف مقابل باشد.
**حفاظت از محیط زیست؛ اسم رمز نفوذ جدید
با توجه به نحوه فعالیت تیم مورد نظر و ارکان با اطلاع و بی اطلاع آنها، مشخص می شود که بحث های زیست محیطی و رصد گونه های جانوری تحت انقراض یا پوشش های گیاهی، از جمله اولویت های آنها بوده است اما بد نیست بدانیم که تلاش برای ایجاد موج های جدید فشار روی برنامه موشکی کشورمان از طریق مدلهای مورد توجه افکار عمومی و مورد علاقه نهادهای بین المللی همچون مسائل زیست محیطی، مدتی است که مورد توجه دشمنان رسمی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و با کمی تحقیق می توان به توییت رسمی مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین رسید که در آن رسما به آسیب زدن برنامه موشکی ایران به محیط زیست کشور اشاره می کند.
وی در این توییت که در تاریخ ۱۱ دسامبر ۲۰۱۷ میلادی (حدودا ۶۵ روز پیش) منتشر شده، بیان می کند که "سپاه پاسداران با برنامه موشکی خود به ظرفیت های محیطی ایران آسیب می زنند" و چه عنصری مهمتر از این کد اطلاعاتی که سرکرده گروهک منافقین که سابقه ای طولانی در ایجاد فشار و جوسازی بر برنامه موشکی و هسته ای ایران دارند، صراحتا از دیگران و مخاطبان عام و خاص توییت خود می خواهد نسبت به فشار بر برنامه موشکی سپاه از طریق تاثیر آن بر محیط زیست کشورمان اقدام کنند و به راحتی می توان فهمید که قطعا تخریب محیط زیست، رمز جدید فشار روانی و بین المللی علیه برنامه موشکی کشورمان است.
این نکته را نیز در نظر بگیرید که یک تیم جاسوسی و در پوشش فعالیت در زمینه محیط زیست می تواند مناطقی را که به نظر سرویس های اطلاعاتی اهمیت ویژه دارد، بررسی کرده و با آزمایش خاک یا گونه های گیاهی آن، متوجه نوع سوخت مورد استفاده در موشک های جدید ایرانی و تحولات آن شود؛ اقدامی که حتی از عهده پرنده های ویژه جاسوسی آمریکا مانند پهپاد آرکیو ۱۷۰ نیزبر نمی آید.
**چرا نیروی انسانی مکمل ماهواره های جاسوسی هستند؟
شاید برخی سوال کنند آیا اصولا با وجود پهپادهای شناسایی، تصاویر ماهواره ای و بسیاری دیگر از فناوری های شناسایی، آیا اصولا همچنان نیاز به نیروی شناسایی یا جاسوسی که به درون منطقه هدف نفوذ کند، وجود دارد؟
در پاسخ به این سوال باید مقداری درباره موضوع جمع آوری اطلاعات، طرح مبحث کرد. مجموع دانسته های اطلاعاتی از یک کشور را می توان به شکل یک پازل تصور کرد که از قطعات مختلفی تشکیل شده است. یکی از این قطعات تصاویر ماهواره ای است و بخش دیگر، تصاویر احیانا تهیه شده توسط یک پهپاد نفوذگر به داخل محدوده مورد نظر است (مثل ماجرای نفوذ پهپاد RQ-۱۷۰ به داخل ایران و ماجراهای بعدی آن) و بخش دیگر از این اطلاعات مربوط به نیروهای زمینی یا میدانی است که به منطقه مورد نظر وارد می شوند.
به عنوان مثال یک پایگاه زیرزمینی موشکی، چند خروجی دارد؟ آیا تمام خروجی ها فعال هستند؟ نقل و انتقالات اطراف سایت مورد نظر چقدر حقیقی و چقدر در راستای عملیات فریب است؟ در صورت بروز جنگ و لزوم نفوذ به عمق سایت یا نقطه مورد نظر بهترین مسیر چه خواهد بود؟ نقطه های مناسب برای فرود بالگردها، پرش چتربازها کجا هستند؟ خاک منطقه مورد نظر آیا توان پذیرش برخی از هواپیماهای سنگین ترابری با قابلیت فرود در شرایط نامناسب را دارد؟ تمام این اطلاعات مسائلی هستند که در کنار تصاویر هوایی و ماهواره ای همچنان نیاز به نیروی انسانی در روی زمین دارد. حال این نیروی انسانی می تواند یک عامل نفوذی داخلی باشد یا عده ای خارجی که به اسم هیئت بازدید کننده وارد کشور شده اند.
شناسایی محل استقرار توپخانه فاطمیون با استفاده از تصاویر زمینی
البته باید توجه داشت که هنوز هم دوربین های ماهواره ای و حتی پهپادها، ضعف های متعددی در ساعات مختلف شبانه روز و فقدان روشنایی لازم داشته و در عین حال، آب و هوای نامناسب، روی عملکرد آن تاثیر جدی دارند که در این صورت، نیاز به داشتن نیروی انسانی، بیش از هر زمان احساس می شود. به همین خاطر، با توجه به دسترسی هایی که این تیم باسابقه فعال در عرصه محیط زیست، در مناطق مختلف کشور داشته اند، به راحتی می توانستند نیازها و نقاط ابهام سرویس های جاسوسی را رفع کنند و در عین حال، استفاده از دوربین هایی که در ظاهر برای رصد حیوانات استفاده می شده، می توانسته هرگونه تحرک انسان، وسایل نقلیه و نقل و انتقالات را ثبت و شاید مخابره کند.
به همین خاطر، این ساده انگاری که دوربین های مذکور فقط از فاصله نزدیک می توانستند به تصویربرداری بپردازند (که در کمال تعجب از سوی یک مسئول مهم اجرایی بیان شده)، حتی اگر صحیح و دقیق باشد (که اینگونه نیست) باز هم خللی در کلیات موضوع وارد نمی کند چراکه اولا محل قرارگیری این دوربین ها اهمیت ویژه ای داشته، ثانیا ممکن است قابلیت هایی چون ثبت محل طبق مختصات جی پی اس در دوربین های مذکور وجود داشته باشد و ثالثا حضور نیروی انسانی در مناطق مشخص شده برای این تیم و نمونه برداری ها و آزمایشات انجام شده توسط آنها، بعضا مهمتر از دوربین های همراهشان باشد.
حضور نیروهای زمینی در مناطقی که برای سرویس های جاسوسی اهمیت دارد، آنقدر مثمر ثمر و حیاتی است که به عنوان مثال، نیروهای Navy Seals یا دلتا فورس آمریکا، بارها در جریان حمله به عراق و افغانستان خصوصا در مراحل اولیه این تهاجم و پیش از آغاز مرحله اصلی، به نقاط مختلفی در این کشورها نفوذ کرده و بحث هدایت هواپیماها به سمت هدف، هدف گذاری نقاط با اشعه لیزری و همچنین تهیه گزارش مربوط به میزان خسارت بعد از حمله را انجام می دادند؛ در حالی که آمریکا دهها ماهواره و سامانه جاسوسی در آن منطقه در اختیار داشت.